




چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بــغـض ها که در گلو رســــوب شد نیامدی
حـریر آتشـــین ســخن تبر به دوش بت شــکن
خـــــدای ما دوباره سنگ و چـــوب شد نیامدی
تـــمام طول هـــفته را به انتـــــظار جـــمعه ام
دوبـاره صــبح ظهر عصرنه غروب شد نیــــامــدی







با صالح ابا صالح کجایی کجایی یوسف زهرا کجاییبیا
مهدی بیا دورت بگردم بیا تا دست خالی برنگردم
اباصالح بیا دردم دوا کن مرا با دیدنت حاجت روا کن
ابا صالح ابا صالح کجایی کجایی یوسف زهرا کجایی
اباصالح عزیز آل یاسین بیا در جمع ما آقا تو بنشین
ابا صالح ابا صالح کجایی کجایی یوسف زهرا کجایی
شنیدم مادر تو خورده سیلی الهی من بمیرم از برایت
شده صبرم تمام مولا نیامد غم هجرش زده آتش به جانم
ابا صالح ابا صالح کجایی کجایی یوسف زهرا کجایی
اگردردم دوا می شدچه می شد اگر رویت عیان می شدچه می شد
به حق مادر پهلو شکسته مرا از سوی خود مولا نکن رد
ابا صالح ابا صالح کجایی کجایی یوسف زهرا کجایی

من آن کوچه گرد شب انتظارم
که جز دیدنت آرزویی ندارم
به لب دارم از عشق زمزمه
ندارم دگر طاقت دوری
مرا می کشد تاب مهجوری
خدایا از این غم چاره کنم
آقا جان
کی میایی
روزی تو خواهی آمد از کو چه های باران
تا از دلم بشویی غمهای روزگاران
آری روزی تو خواهی آمدو خدا کند آن روز باشم آمدنت را نظاره گر
باشم و دیدگانم را فرش زیر پایت کنم.


اي منتظران گنج نهان مي آيد
آرامش جان عاشقان مي آيد
بر بام سحر طلايه داران ظهور
گفتند که صاحب الزمان مي آيد
تا نبينم رُخ زيباي تو را مهدي جام
دلم آرام نگيرد بخدا مهدي جان
نيمه جاني که به تن مانده نثار تو کنم
تا ببينم رُخ زيباي تو را مهدي جان

نظرات شما عزیزان:
|